اعدام اشد مجازات برای محکوم است . این مجازات از دیرباز در میان اقوام گوناگون وجود داشته است . در واقع تاریخ بشر شاهد اشکال بسیار وحشیانه تری از نوع متداول امروزی آن یعنی دار زدن بوده است. اعدام هایی نظیر چارمیخ ، اعدام با جوشاندن ، اعدام با چرخ خرد کننده ، سوزاندن در آتش ، له کردن ، دریدن دستگاه گوارشی ، مثله کردن ، و البته دار زدن را مشکل بتوان حتی وحشیانه نامید زیرا چنین رفتارهایی حتی در میان حیوانات وحشی به هیچ وجه مشاهده نمی شود.
مهمترین استدلال غالب کسانی که همواره به دنبال اشد مجازات برای بزه کاران هستند ، این است که با افزایش مجازات از میزان جرم کاسته می شود. اگر زنی را یک بار سنگسار کنیم دیگر هیچ زنی به شوهرش خیانت نمی کند. اگر قاتلی را یکبار اعدام کنیم دیگر هیچ کسی به قتل دیگری کمر نمی بندد.در این نوشتار به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که آیا رابطه میان میزان مجازات و میزان پیشگیری از جرم همواره سیری صعودی دارد ؟ و از آن مهمتر اینکه آیا همواره با نرخی ثابت به این سیر صعودی ادامه می دهد؟
تنبیه غالبا کم هزینه ترین و در دسترس ترین راه برای کنترل رفتار شمرده می شود. برای تنبه نیاز چندانی به هزینه کردن و حتی فکر کردن نداریم . زیرا آن کس که هزینه پرداخت می کند ما نیستیم .
نظام حقوقی تا بدین جای تاریخ عموما بر پایه تنبیه استوار بوده است . در این نوشتار به بررسی این شیوه ی کنترل رفتار خواهیم پرداخت .
تنبیه سه واکنش احتمالی "در موجود زنده ایی که مورد تنبیه قرار می گیرد برخواهد انگیخت . گریز " اجتناب و تهاجم . به نظر می رسد نظام کیفری تاکنون هدف اصلی خود از مجازات را بر واکنش " اجتناب " پایه ریزی کرده است . هدف از مجازات غالبا آن است که دیگر بزه کاران احتمالی از رفتارهای بزه کارانه بازداشته شوند . یا به عبارتی مجبور به " اجتناب " از بزه شوند. (البته هدف های دیگری هم برای مجازات ذکر شده است.)
اما به نظر می رسد واکنش تهاجم تا بدین جا نادیده گرفته شده است . این غفلت بزرگ هر اندیشمندی را شگفت زده می کند زیرا اولین و اصلی ترین واکنشی که در برابر هر فشار جسمی و روانی ایجاد می شود پرخاش یا همان تهاجم است! از همین رو هر چند تنبیه در اصلاح رفتار موثر است و آنگاه که هیچ راه دیگری برای اصلاح رفتار در دست نیست باید بدان دست یازید. با این حال براستی بدترین راه برای اصلاح بزه کار و جامعه تنبیه است.زیرا از طرفی لطمه ایی جسمی و روحی به بزه دیده و افراد خانواده ی او وارد می کند و از طرفی اصلاح شونده از اصلاح گر متنفر می شود! و به او یا کسان دیگری یورش خواهد برد.تا غلیان احساسات خود را آرام کند .
اگر با دقت بیشتری ...
ما تا اینحا به نقد سزادهی و تاکیید بر کیفرشناسی فایده گرا پرداختیم.اما در بسیاری موارد با آنکه فایده گرایی به عنوان چرایی مجازات پذیرفته شده است بازهم شاهد رفتارهایی بسیار خشن با بزه کاران هستیم.متاسفانه ما به دنبال فایده برای همه جامعه هستیم به جز بزه کار ! بزه کار به عنوان یک انسان به حساب نمی آید و به هیچ گرفته می شود!
یاران ! مغز ها را روشن کنید به جنگ عادت ها می رویم.
در مقاله ی قبلی به بررسی بخش اول نظریات آگوبناس پرداختیم (از اینجا بخوانید) در این مقاله به بررسی این نظر او خواهیم پرداخت : مجازات پیامد طبیعی گناه (جرم) است.
سزادهی فلسفه ایی برای مجازات است که هدف خود را بر پایی عدالت اعلام می دارد
اگربخواهیم به چرایی مجازات و هدفی که در پس عمل مجازات کردن است بپردازیم اولین هدف و قدیمی ترین فلسفه ی مجارات را انتقام جویی و تسکین روحی بزه دیده ، خواهیم یافت